هوراد جونيهوراد جوني، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

مینویسم برای عزیزترینم

ختنه گل پسر

1392/1/24 20:50
نویسنده : ندا
288 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهارشنبه ما پسر گلمون را در ٤٠ روزگي واسه ختنه برديم بيمارستان مهر پيش دکتر خودم خانم دکتر شاهوردي . طفلک يک کم اذيت شد ولي چون به روش حلق است باز هم بهتر از جراحي. الان روز چهارمه و دکتر گفته حلقه تا ١٠ روز ممکنه طول بکشه تا بيفته. بايد زود زود تميزش کنيم تا مشکلي براش ÷يش نياد. مامان من هم اومده کمکم و واقعا هم زحمت کشيده و کلي خسته شده. اميدوارم که اين مساله هم بزودي با خوبي تموم بشه. ديشب گل ÷سري تا صبح بيداربود و بيتابي ميکرد. نميدونم چش بود. خلاصه دم دماي صبح خوابيد. صبح صداش گرفته بود و من نگران از اين که نکنه سرما خورده باشه. خيلي نگرانشم و احساس ميکنم که ديگه نگراني هام به وسواس تبديل شده. کاش کمي بیخيال بودم. چون با اين همه نگراني که دارم تا اين بچه بزرگ بشه ديوونه ميشم. نميدونم ولي وقتي کوچکترين ناراحتي اي ميکنه ديوونه ميشم. نميدونم آيا همه مادرا اين جوريند يا من فقط اين قدر نگرانم. اين قدر بهش وابستم و برام عزيزه که حاضرم هر دردي که هست خودم تحمل کنم ولي اون مشکلي نداشته باشه. مثلا دوباره روز ختنه کردنش که داشت گريه ميکرد به گريه افتادم. در صورتيکه اين مساله واسه همه پسرا هست. خدا کنه بتونم رو خودم کار کنم و کمي خودمو اصلاح کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)